چه سخت است
مرور خاطراتی که خط به خطش
مرا به قعرناامیدی می کشاند
درتمام این راه تو بازی کردی و من بازی خوردم
من عاشقانه راه پیمودم وتو نقشه هایت را پیاده کردی
مات و بی روح حماقتم را مرورمیکنم
هفته به پایان رسید ومن همچنان درخیال یار
لعنت به من ، به صبر ، به انتظار

توام مثل خدا صبرم را امتحان میکنی
ومن خسته ازروزگار
تنها نیروی باقی مانده درجانم را فریاد میزنم
که من خسته ام
ازامتحان
ازصبر
بخدا که خسته ام
کاش میدانستی که تو، فقط تویی که میتوانی روح خسته ام را التیام بخشی
کاش گاهی فقط گاهی عاشقانه نگاهم میکردی
کاش کمی دوستم داشتی
نظرات شما عزیزان: